خواب می دیدم وسط جاده بودم بعد به یه جایی رسیدیم و این آگاهی رو داشتم می کفتم چرا اینا این مصلای نکبتشونو کامل نمی کنن بعد از یه طرف به راننده گفتم فرقی نداره که صیاد و امام علی به موازات همدیگه هستن شما از هرکدوم بری من به مقصدم می رسم. بعد یهو یه چیزی بین گوسفند و لاما و آلپاکای جینجر دستم بود داشتم می روندمش وسط جاده سمت چپم یه عالم گمج بود و چنان دلم هوای رشت کرد توی خواب گریه م گرفت. بعد یهو وسط جاده مجبور شدیم وایسیم چون دو تا گاو دقیقن وسط جاده داشتن جفتگیری می کردن. منم حیوونی که می روندمش ناله کرد یهو بعد چون می ترسیدم دست بزنم بهش و نوازشش کنم یه پسر بچه هشت نه ساله ی روستایی رو وسط جاده دیدم و بهش گفتم بیاد اون موجود رو نوازش کنه که دیگه ناله نکنه. بعد داشتم به بچه هه می گفتم جالبه تو مثل خواب هام می مونی آخه من خواب بچه ها رو هم زیاد می بینم انگار کن مهد کودک داشته باشم بعد دقیقن اونجایی که از خواب پریدم به خودم گفتم بازم خواب بچه دیدم و حرف توی خوابمو با خودم توی بیداری تکرار کردم.

پیش از این خبر داشتم بابابزرگمم پشتم با یه چهارپای دیگه که کلی بار و بندیل داشتن داشت میومد و چندتایی زن و مرد گیلک با لیاس های محلی کنار همون جایی که گمج می فروخت داشتن آواز رشتی می خوندن و من سراسر کیف بودم. 

خواب ,جاده ,گفتم ,داشتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه مهندسین نواندیش هر چی که بخوای ایردراپ معتبر هر چی که بخوای دانلود فیلم و سریال جدید فروشگاه لباهنگ دانلود جدیدترین و بهترین موزیک ها معرفی دستگاه های حکاکی و برش لیزری